حتماً براتون پیش اومده که کاری رو شروع کردید، اما اونطوری که دوست داشتید پیش نرفته و وسط راه بیخیالش شدید. مثلاً یادگیری ریاضیات، موسیقی یا یک زبان برنامهنویسی. بعد هم به خودتون گفتید: «من استعداد یا توانایی یاد گرفتنش رو ندارم.»
این، خودش یک نشونهی واضح از کمالگرا بودنه.
در حالی که واقعیت چیز دیگهایه؛ ذهن ما درست مثل یک ماهیچه عمل میکنه. هرچی بیشتر ازش استفاده کنی، عملکردش بهتر میشه، اما خب اوایلش باید درد زیادی رو تحمل کنی.
ذهن کمالگرا همون دردِ اول رو میبینه و بیخیال میشه، در حالی که با گذشت زمان و تمرین، اوضاع بهمرور بهتر میشه (و نه بهصورت تصادفی!).
پس بیایید یک باور رو توی ذهنمون تغییر بدیم:
بهجای اینکه بگیم «من مثلاً توی ریاضیات خوب نیستم و بهتره بذارمش کنار»، بگیم:
«من الان توی ریاضیات خوب نیستم، اما با تلاش و تمرین، ریاضیاتم بهتر و بهتر میشه.»
ضمناً لازم نیست بهترین باشید؛
کافیه برای بهتر شدن تلاش کنید.